چو بيند روي تو اي نازنين گل

شاعر : سيف فرغاني

کند بر تو هزاران آفرين گلچو بيند روي تو اي نازنين گل
نهد پيش رخت رو بر زمين گلتو با اين حسن اگر در گلشن آيي
ز نامت نقش گيرد چون نگين گلاگر بلبل کند ذکر تو در باغ
شود در حلق زنبور انگبين گلچو از ذکر لبت شيرين کند کام
بهر جانب بريز از آستين گلگلي تو از گريبان تا به دامن
برو آيينه برگير و ببين گلاگر در خانه گل خواهي به هر وقت
نباشد شاخ طوبي را چنين گلندارد باغ جنت همچو تو سرو
خط و خالي ندارد عنبرين گلبه رنگ و بو چو تو نبود که چون تو
که دايم خار دارد همنشين گلاگر با من نشيني عيب نبود